‏..

ساخت وبلاگ

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

‏.....
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 181 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 8:27

برادرم گفت تابستون میری خونه دایی میمونی ..تا زن دایی بهت اشپزی یاد بده حداقل یه هنری بلد باشی ...

منم گفت باااااااااااااااااااااشهههههههه.. ://

 جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۶ × 12:27  × گناهکار بی گناه ×

‏.....
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 172 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 18:08

خب در اخر این همه وراجی باید بگم که مثل چی پشیمونم از اینکه اون همه حرف رو بهت گفتم...یعنی پشیمون...احساس 

میکنم یه تیکه از وجودم کنده شده..

 جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۶ × 12:30  × گناهکار بی گناه ×

‏.....
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 147 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 18:08

بچه ی بد من وقتی میگم یک چیز رو میخوام تا به دستش نیارم ولش نمیکنم یا اگر هم به دستش نیارم تا ابد در حسرت به دست اوردنش خودمو عذاب میدم...درست درست درست مثل یک بچه که بهانه یه عروسک یا یه خوراکی رو داره و تا براش نخری بی تابیش قطع نمیشه...من یعنی ما در آرزوی چیزهایی هستیم که نداریم..شماها که پدر مادر داریددر پی آرزوهایی هستید بغیر از پدر مادر داشتن..اما من که این دوتا رو ندارم اول از همه ارزوی داشتن شون رو دارم..حتی اگر هیچوقت اتفاق نیفته..آرزو دیگه..آرزو های شدنی و نشدنی..‌آرزوی دیگه...اما عذاب..عادت کردم..عادت کردم..از زجر دادن خودم ...عادت دارم...نه یکسال نه دو سال....چند سال...عادت دارم...عادت کردم به بچه بودن به بچه بازی دراوردن به بی تاب بودن به بهانه گرفتن..به خواستن ها و نرسیدن ها...من معنای آرام بودن و آرامش رو نمیفهمم چون هیچوقت حسش نکردم..برام غریبه است...آرامش برای من غریبه است..غریبه...من بی تابم..من بهانه میگیرم...من حصار میکشم...بین خودم و همه ی شماها...چون هیچکس حوصله ی بی تابی و بهانه رو نداره...هیچکس...پس بهتره در این حصار من باشم و تمام عادت های از بچگی به یادگار مانده در وجودم...بهانه پدربهانه مادربهانه دوست بهانه معلمبهانه محبت گریه از تبگریه از سختیگریه از دوریگریه از دلتنگیبی تاب از نبودنبی تاب از رفتنبی تاب از بی اعتناییاین حصار من و من و من و من ومن.... ‏.....ادامه مطلب
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 12 بهمن 1396 ساعت: 20:36

گلایه دارم از این روزهای بی فردا از انتظارِ هبوط ِ سپید فرداها تمام جبر زمان را به طالعم بستند گلایه دارم از این سرنوشت نازیبا دلم برای خودم تنگ میشود گاهی میان کوچه و پس کوچه های پرغوغا تنم به دست زمستان اسیر بوران است رسیده تا تهِ ریشه زبانه ی سرما عروس آرزوها را به دست غم کشتند منم که مانده ام اینجا غریب و بی رویا منم که خاطره ها را چه تلخ یا شیرین به دوش می کشم از لطف بی حد دنیا! در آسمان خیالی،چقدر زیبایی شبیه اختر زیبا نگاه ِ شب پیما نگاه خون شده ام را دلیل،فرداهاست گلایه دارم از این روزهای بی فردا... ‏.....ادامه مطلب
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 228 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 5:26

روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریستم....

+تاریخ یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 23:46 نویسنده گناهکار بی گناه |

‏.....
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 5:26

دو نقطه سه نقطه هزار نقطه ...... هرگز این گونهٔ زردی که مراست  لذت بوسهٔ مادر نچشید پدری ، در همهٔ عمر ، مرا  دستی از عاطفه بر سر نکشید  کس ، به غمخواری ، بیدار نماند  بر سر بستر بیماری من بی تمنایی و بی پاداشیکس نکوشید پی یاری من ..... + تاریخ دوشنبه نهم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 0:25 نویسنده گناهکار بی گناه | ‏.....ادامه مطلب
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 174 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 5:26

کاشکی داخل زندگیم با بیرونش یکی بود.ولی نیست.بیرونش عادیه داخلشم گوه..

+تاریخ سه شنبه سوم بهمن ۱۳۹۶ساعت 23:43 نویسنده گناهکار بی گناه |

‏.....
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 168 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:32

برای بودنم متاسف هستم میدانم! اگرمن نبودم تا حالامیرفتی..میدانم! اگر من نبودم آن شغل رامیپذیرفتی..میدانم! اگرمن نبودم تو مجبور نبودی جملاتت را نصف کنی برای اینکه من ناراحت نشوم..میدانم! اگرمن نبودم تو محدود نمیشدی..میدانم!! میدانم من دست و پا گیر هستم..مانع پیشرفت تان هستم..میدانم! اگر من نبودم هیچ کس هیچ جا بخاطر من مجبور به انجام کاری نمیشد.. برای بودنم برای اضافه بودنم،مرا ببخشید..مرا ببخشید..ببخشید.. + تاریخ چهارشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 15:43 نویسنده گناهکار بی گناه | ‏.....ادامه مطلب
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 167 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:32

عقل که نباشد جان در عذاب است درمورد زمین همه ی برادرهایمان اعتقاد داشتند که جایی که چندین بار با زور رشوه چاه زدند و فهمیدندکه آبش شوراست به دردکشاورزی نمیخوردکه هیچ، کدخدا خودش هم مرد اینکارها نیست و اصلا کشاورزی به او نیامده..و این همه وسایل آن موتور اسقاطی را عوض کردن و پول جای گازوئیل دادن و کودشیمیایی خریدن و گونی گونی گندم ریختن درآن زمین هیچی تهش نیست.جز ضرر.که درواقع هم هیچی تهش نبود جز ضرر!!کدخدا هنوز که هنوز است دارد قرض هایش رامیدهد!از همانسال که زنش مریض بود و قرض میکردتاحالا که زنش مریض است و تازه مخارج آن زمین هم است..و تازه آن هم با وام! به بانک هم بدهکار است.نشد یکبار فقط یکبار، آن پولهاکه درمیاورد را خرج خانه کند نشد به قرآن نشد..همه اش نم خرج چه شد جز خانه..همه اش ندارم ندارم ندارم همه اش بدهکارم بدهکارم بدهکارم..آن وقت دامادهای بابا حجی که همسن او هستند و اگر راست گفته باشندکه ازبچگی رفته اندسرکار،حالا هم درین بی آبی آن منطقه کشاورزی میکنندولی درامدشان خوبست..به هزار بهانه و اجبار و اصرار برادرهایم حاضر شد زمین اش را امسال در ازای یک زمین کوچک و مقداری پول، بفروشد پولش راهم بدهد جای بدهی هایش ..حالاهم تا نم کی بیکار میماند..بنظر منکه او فقط به درد رفیق بازی میخورد نه کارکردن و خانواده داشتن..البته باید بگویم همه برادرهایش هم مثل خودش هستن ‏.....ادامه مطلب
ما را در سایت ‏.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taghdirenavazande بازدید : 190 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:32