نامه های بهانه برای بابا! (دوم)

خیلی دوست داشتم یک روز بمن بگویی هنگامه که مرا میزدی قلبت احساست کجا بود؟بابا! یا بدانم اگرتو از زدن من آرام میشوی یا خوب میشوی دیگر مانعت نمیشدم میگفتم بزن !بابا !بزن..بیشتر بزن..اما وقتی داری مرامیزنی بعدش بایدمرهم زخمهایم باشی .. بعدش باید اشک هایم را پاک کنی...بعدش..راستی بابا!چرا همیشه بعدش یادت میرفت؟ بابا! خانه را برایمان جهنم کردی و من تنها لحظه لحظه ی عمرم را درآتشش سوختم ..بابا !کجابودی که صدای گریه ام بگوشت نرسید؟کجابودی بابا!میدانم من اشتباه زندگی تو هستم برای همین است که داری اژ من فرار میکنی..بابا!من اشتباه خدا هم هستم!خدا هم ازمن فرارمیکند..بابا! چندسال بابا نگفتن خیلی سخت است ..بابا!بیرون خوابیدن خیلی است..بابا!چهل متر جا سخت است..بابا!مادر نباشد سخت است..بابا!بغض سخت است وقتی ندانی در کدام آغوش در کجا کنار چه کسی ازشرش خلاص شوی..بابا!سنگ بودن سخت است..بابا!حرفهای نگفته سخت است..بابا!تو آدم نباشی سخت است..بابا! قید آینده را زدن سخت است..بابا!پوچ بودن سخت است..بابا!تنهابودن رها کردن یک بودن تک بودن جدا شدن سخت است..بابا! داری به پایانت میرسی سخت است...بابا!خاطرات خوبمان انگشت شمار باشد سخت است..بابا!دوسال از آخرین خوبمان گذشت بقیه اش بد بود سخت است..بابا!عیدمان تابستان شب یلدا شب آخر سال همه را بدکردی سخت است..بابا!کنار دوستانت قهقهه زدن و دوای بی غیرتی خوردن سخت است..بابا!لحظه ی درد سرد احتیاج نبودی سخت است....بابا!زن بابا برایمان نیاوردی سخت است..بابا!آن پول های کثیف چه ارزش داشت که مرا بهشان فروختی؟سخت است..بابا؟ تومرا فروختی فروختی فروختی فروختی سخت است..بابا!من برای تو چه هستم؟سخت است..بابا!تو مال من نباشی سخت است تو مرانخواهی سخت است..بابا!فقط چهارسال گذشت!!فقط چهارسال ازخیانت تو بمن گذشت سخت است..سخت است..بابا!مرا رها کردی سخت است..بابا!تو درست نمیشوی سخت است..بابا!دخترت پی مرگ است چون تو کابوس شب و روزش هستی چون زنت شکنجه گرش است سخت است..اصلا تو میدانی سخت است یعنی چه؟بابا!خائن بودی سخت است..بابا!دیگر نباش بابا!بمیر..بمیر بمیر بمیربمیربمیر...این سخت نیست..بابا!حالاکه آغوش بی غرضت را ندارم پس بمیر..حالا که بوسه ی بی غرضت را ندارم پس بمیر..بابا!سخت نیست..پس بمیر..بابا!چهارسال گذشت فقط خودت بگو چقدر بابت خیانتت بمن سرت داد بزنم پس بمیر..